جوجو طلاجوجو طلا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

جوجو طلا

نوروز

فقط یک هفته به پایان سال 91 مونده و تو با پایان سال وارد 6 ماهگی می شوی سال 90 رو دوست دارم چون تو در این سال به دنیا اومدی ، چون خدا هدیه زیبایی چون تو رو به من داد. نوروز سال گذشته تو خیلی کوچیک بودی شاید اندازه یک نخود .تو توی دل من بودی و روزهای سال جدید رو با هم سپری می کردیم تا تو شکل بگیری و یک انسان بشی. خاطره روزهای سال گذشته هیچ وقت فراموشم نمیشه. عید دینی هایی که می رفتیم کسانی که خونه ما می اومدن گردش هایی که رفتیم چون هیچ کدوم از فامیل ها از وجود تو با خبر نبودن.بجز مادر ها و پدر هامون. یادمه لحظه تحویل سال اشک تو چشام جمع شده بود و به این فکر می کردم سال بعد تو هم در کنار سفره هفت سین هستی و دیگه ما 3 نفره می شینیم دور سفره...
23 اسفند 1390

مادر

مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي كودكانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي كه عمري به پاي باليدن تو چروك شد! مادر يعني بهانه در آغوش كشيدن زني كه نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود! مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن
2 اسفند 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجو طلا می باشد